به تایلر میگویم:چیزی که مارال احتیاج دارد یک مددکار است نه یک عاشق.
تایلر میگوید: به این نگو عشق.
از دانشگاه به این طرف دوست پیدا میکنم.آنها ازدواج میکنند و از دستشان میدهیم.
خب‌.
میگویم معرکه است.
تایلر میپرسد آیا با این قضیه مشکل دارم؟
من روده به هم خورده جوأم.
میگویم: نه عالیه.
لوله تفنگ را روی سقیقه ام بگذار و دیوار را با مغزم نقاشی کن.
میگویم عالیه حرف نداره جدی میگم

باشگاه مشت زنی/چاک پالانیک


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها